ماجراهای خواهری

ساخت وبلاگ

ماجراهای خواهری

خواهری خیلی باهوشه و براحتی با حرکات و رفتار و زیان منظورش رو میرسونه . خیلی بانمک شده . جیگره ... هفته گذشته از اهواز کلی لباسهای رنگارنگ براش گرفتن . طلا میشه عکساشو براتون میذارم . وقتی تشنه باشه میگه بووا. ماه گذشته رفنیم آتیله کودک کلی عکسای قشنگ گرفتیم. با بابائی خیلی رابطه صمیمی پیدا کرده وقتی بابا خونه باشه همش تو بغلشه و دیگه کاری به من نداره. گیره های نانازی آجی شکیلاش براش گرفته مث ماه... دخمل سفید برفی من به پوشک حساس شده و میسوزه ... خلاصه شده نمک من و بابائی و امیر . شیطون و دوست داشتنی.

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم مرداد ۱۳۹۳ساعت 10:55&nbsp توسط مامان پرستو  | 


بعد از سالها تاخیر...
ما را در سایت بعد از سالها تاخیر دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای, نویسنده : artemiskarimi بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 16:36